غزی

روزانه هام - خاطره بازی از هر دری

غزی

روزانه هام - خاطره بازی از هر دری

ماجراهای من و فسقلی ، این قسمت ناهار

دخترک چهار سال و نیمه ، ناهارش رو زودتر خورده  

و  

من و مامانبزرگ منتظر مامانش موندیم تا با هم ناهار بخوریم 

.  

خواهرجان میاد و مشغول ناهار میشیم  

ته دیس لوبیا پلو رو من میکشم (نفر بعدی در صورت هوس می تونه به قابلمه مراجعه کنه)

دخترک همینجوری که مشغول بازی ه  

میگه  

خاله جون ، یه جوری بکش ، تهش یه چیزی هم برای ما بمونه :))))))))))))