دخترک چهار سال و نیمه ، ناهارش رو زودتر خورده
و
من و مامانبزرگ منتظر مامانش موندیم تا با هم ناهار بخوریم
.
خواهرجان میاد و مشغول ناهار میشیم
ته دیس لوبیا پلو رو من میکشم (نفر بعدی در صورت هوس می تونه به قابلمه مراجعه کنه)
دخترک همینجوری که مشغول بازی ه
میگه
خاله جون ، یه جوری بکش ، تهش یه چیزی هم برای ما بمونه :))))))))))))
با دخترک 4 ساله داریم خونه جارو می کنیم
کنار دیوار کرک می بینه
جیغ میزنه "آی گرگ" ، "آی گرگ" ........
الان ما رو می خوره و می دوه
پسرک دلش بازی می خواست
گذاشته بودمش روی پام
الاکلنگ بازی
دختره حسودی میکنه ولی می خواد به روی خودش نیاره و منو گول بزنه
می گه: خاله جون این پوشک داره، پو می کنه ، گند می خوره به پات ها
یکمی با پسرک بازی رو ادامه می دم و بعدش با دختره میریم الاکلنگ بازی