غزی

غزی

روزانه هام - خاطره بازی از هر دری
غزی

غزی

روزانه هام - خاطره بازی از هر دری

سفرنامه وان

خیلی اتفاقی و یهویی به دلیل بارونی بودن هوای شمال تصمیم گرفتیم تعطیلات سه روزه رو بریم #وان ، هم تعطیلی ش کوتاه بود و هم سفر ارزونی بود و اگه جای خوبی نبود ، خیلی متضرر نمی شدیم

از اونجایی که از سفرنامه های اینترنتی خیلی استفاده کردم ، تصمیم گرفتم خودم هم تنبلی رو بذارم کنار و سفرنامه هامو بنویسم

چون زمان کمی داشتیم تصمیم گرفتیم با اتوبوس بریم که مسیر رو بتونیم بخوابیم ......

برای رفت اتوبوس VIP گرفتیم که زیر پایی هم داشت و وقتی سوار شدیم دیدیم نوشته وای فای رایگان :-o ..... البته به یک LAN وصل میشد که میتونستی آنلاین فیلم ببینی یا موزیک گوش بدی

یه سری اتوبوس VIP دیگه هم بودن که مانیتور داشتن ........ متوجه نشدم اسمشون چی بود

مسیر تهران – خوی 10 ساعت طول میکشید که برای ما از 9 شب شروع شد و تقریبا بیشتر مسیر رو خوابیدیم. تا اینجای کار خسته نشدیم

از خود ترمینال خوی ، سرویس برای شهر وان وجود داره ، مینی بوس های بنز و فولکس و راننده های ترکیه ای ، نفری 40 هزار تومان ........  

مسیری که انتخاب کردیم خوی / مرز رازی/ وان بود، فاصله ی خوی تا مرز رازی یک ساعت . و از مرز تا وان هم یک ساعت بود. خود معطلی بیخودی تو مرز هم یک ساعت (بیخودی برای اینکه زمان شلوغی نبود و برای مهر خروج زدن 30 نفری که اونجا بود ، اونهمه معطل شدیم!) ضمنا ساعت کار مرز رازی 9:30 تا 16:30 بود

نفری 25000 تومان عوارض خروج زمینی و 3000 تومان هم به حساب شهرداری قطور، پول زور باید واریز کنید. (چون معلوم نیست خرج چی میشه ، وضع اسفالت راه خیلی جالب نبود

دقت کنید شماره حساب مرزها با هم متفاوت ه

جاده خوی به مرز رازی، کوهستانی، سرسبز و اطراف جاده در سمت ترک ، دشت های سرسبز بود . کیفیت اسفالت (اگه بهش بگیم اسفالت) در طرف ترک افتضاح بود ،

((توی وان کسی انگلیسی بلد نیست، و زبان ترکی در این سفر وقتی از تهران سوار اتوبوسهای خوی شدیم ، شروع شد! البته خیلی از مغازه دارهای وان ، تابلو های فارسی تخفیف رو به شیشه ها زده بودن و عددها رو به فارسی بلد بودن

وقتی به وان رسیدیم خیل ی از کسانیکه سوییت اجاره می دادن ، اومدن سمت مینی بود و نفری 30 تا 35 لیر هم هزینه ش بود ؛ که ما نرفتیم ببینیم سوییت ها رو

از قبل اینترنتی هتل " مریت شهماران" رو رزرو کرده بودیم ، که نظرمون عوض شد و توی همون خیابون جمهورت یه هتل معمولی گرفتیم .

بنظر من هتل مریت شهماران به درد وقتی می خوره که با ماشین خودت بری ، چون هم فاصله ش از مرکز شهر زیاده و هم سیستم حمل و نقل عمومی ، مثلا مثل استانبود منظم نیست، کلی منتظر موندیم تا یه اتوبوس بیاد و به مقصد برسیم ، ضمنا توی اتوبوس ها و مینی بوس ها ، مث متروی خودمون ، آدمها رو هم رو هم سوار بودن

نکته جالبش این بود که بلیط اتوبوس برای خانمها در روز پنجشنبه مجانی بود .....(دلیلش رو متوجه نشدم)

خانمهای وان همه محجبه بودن و اونهایی که حجاب نداشتن بیشتر تین ایجرهاشون بودن ......

بعضی از خانمهای وان عاشق خط چشمهای غلیظظظظظظظظ و پر رنگ در بالا و پایین چشم بودن که بعضا منو می ترسوند :-o

خلاصه برگشتیم مرکز شهر و یه هتل سه ستاره گرفتیم به شبی 100 لیر؛‌ هتل تمیزی بود ولی لوکس نبود ، اتاقهای رو به خیابونش خیلی سر و صدا داشت، ولی اتاقهای پشتی جای مناسبی برای استراحت بود. سایز اتاقها کوچک بود، چون هتل خلوت بود به همون قیمت یه اتاق 6 تخته دادن بهمون

غذا های وان خیلی خوشمزه بودن و قیمت شون هم خیلی مناسب بود

یه سری مغازه هم داشتن که فقط عصرونه می فروختن، پیده ، بورک اسفناج و پنیر که با چایی یا دوغ سرو می شد

تو سرچ های قبل رفتنم چندیم مورد نوشته بودن که نوشیدنی های ا*ل*ک*لی اونجا پیدا نمی شه و ...... که با خیلی راحت میشد خریدشون توی فروشگاههایی مثل میگ.روس و کار.فور و یکه مغازه هم که اسمش خیام بود نزدیک هتل :دی 

چند قدم اونورتر از هتل هم روی یه کاغذ به فارسی نوشته بودن "دیسکو ی ایرانی" و صدای موزیک فارسی میومد که ما نرفتیم ببینیم چه خبره از بقیه ش اطلاعی ندارم :)

خریدش هم که همه مارکهای ترکیه اونجا بود و هر چی دوست داشتی می تونستی بخری

برای برگشت هم خیلی جاها به فارسی روی شیشه مغازه ها نوشته بودن سرویس به مرز رازی و ..... که ما بلیط رو از شرکت Metro  گرفتیم ، نفری 30 لیر ، از خود وان تا ترمینال خوی، بعضی ساعتها هم تا تبریز یا ارومیه سرویس مستقیم از وان داشتن

 

 

کاملا روی مخم میرخ وقتی یه آدم تحصیلکرده ی این جامعه

یارانه رو حق مسلم خودش میدونه

و فکر میکنه پول نفت رو اگه نگیره ، میره تو جیب فلسطین


 

براستی مردم ایرانند که چنین اند 

بته جقه نماد ایران است. 

سرویست که در تند باد حوادث می خمد  

 اما نمی شکند و دوباره قامت راست می کند.     

 

ت لگرام

ریکاوری - پیروزی

 

 

بعد از مدتها ( شش سال و خورده ای) ، یه اتفاقی افتاد که خوشحال شدم  

خیلیییییییییییی  

مبارک مردم شریف ایران باشه

 

شیرینی های دنیای کودکی

با دخترک 4 ساله داریم خونه جارو می کنیم  

 

کنار دیوار کرک می بینه  

 

جیغ میزنه "آی گرگ" ، "آی گرگ" ........  

 

الان ما رو می خوره و می دوه