غزی

روزانه هام - خاطره بازی از هر دری

غزی

روزانه هام - خاطره بازی از هر دری

با اینها شدیم 70 میلیون

چند شب پیش  حسابی بارون میومد

 

ما هم برای کارهایی تا دیر وقت بیرون بودیم ، و چون دیر شده بود تصمیم گرفتیم شام رو هم بخوریم و بعد بریم خونه

 

خوب توی اون باروووووون ، تنها مشتری رستوران هم ما بودیم ، سفارش رو دادیم و منتظر شدیم

 

بعد از مدتی طرف دوتا ظرف کباب آورد گذاشت روی میز و رفت ، یکمی صبر کردیم دیدیم خبری نشد

 

همسر گارسون رو صدا زد که آقا ما برنج هم سفارش داده بودیم ،

 

طرف گفت آآآآآآآآ من برنجها رو گذاشتم برای اون میز (احتمالا خورزوخان


و رفت و آوردشون

:دی


ادامه دارد ...

سلام دوستان 

دوره جدید فنگ شویی 

دوشنبه عصرها

شروع از 11 آبان ساعت ٥:٣٠

دوستانی که علاقمند به شرکت هستند پیغام بدن تا راهنمایی شون کنم

خاطره

 

پسرک دلش بازی می خواست 

 

 گذاشته بودمش روی پام 

 

الاکلنگ بازی 

 

دختره حسودی میکنه ولی می خواد به روی خودش نیاره و منو گول بزنه 

 

می گه: خاله جون این پوشک داره، پو می کنه ، گند می خوره به پات ها  

 

یکمی با پسرک بازی رو ادامه می دم و بعدش با دختره میریم الاکلنگ بازی

پست موقت


دوست عزیزی که پیغام دادید مطالب رو براتون ایمیل کنم 


حضورتون عرض کنم ، امکان ایمیل ندارم ، لطفا خودتون زحمت کپی/ ایمیل / ... رو بکشید


موفق باشید

اندراحوالات سورپرایز

 

من خودم کلا با سورپریز حال می کنم  ولی در همین حد که

 

مثلا وقتی دوستم یهویی میومد دم شرکت و زنگ میزد بیا پایین و می رفتیم گردش و خوشگذرونی ، روزم حسابی ساخته میشد  

 

یا وقتی همسر به جای خونه رفتن یه برنامه سورپریزی چیده بود که خارج از روال بود عالی بود  

 

  

 

یه بار یکی از دوستان (یکی از سه تفنگدار) که ساکن خارجه هستن ، اومده بود ایران و یکماهی با فرزندش بودن  

 

داشتیم گپ می زدیم که کی برمیگردی  

 

گفت فلان تاریخ ولی شاید زودتر رفتم که همسر رو سورپریز کنم  

 

دوست سوم: هیچوقت سعی نکن همسرت رو سورپریز کنی ، چون شاید خودت سورپریز شی  

 

.....  

((دوست خارج نشین سر تاریخی که قرار بود بره رفت فرودگاه و توسط همسرش غافلگیر شد، چون دید همسرش بچه رو ممنوع الخروج کرده (خودش رو چون بیرون ایران عقد کرده بودن ، نتونسته بود) )) 

 

 

 

 

 .....

از تولد سورپریزی خوشم نمیاد . فکر کن کلی آدم نشسته ن تو خونه ت همه مرتب و آماده مهمونی  

 

بعد خودت درب و داغون برسی خونه و سورپریز شی و تولدت باشه  

 

یا بعضی وقتا مثل خانم همکار ، بری تو اتاق که لباست رو عوض کنی و شلوارت وسط راه باشه و بعد چراغ رو روشن کنی و ببینی کلی آدم با کیک نشستن تو اتاق